و ماه چه دردمندانه بر فراز تاریکی این مهد غریب٬ غربت نور...مرگ خاموش حقیقت یگانه در بیهودگی تکثر....نجابت عاشقی که استیصالش حجم یک فریاد است.....
همه و همه ی زجه های تلخ را دید و نشکست...
.................
تلاطم زایش و خواهش
ادمکانی زاییده ی هوس
سی مرغان پر در گل
فرشتگان بال سوخته ی در قفس
اری همه اینانند سرایندگان تاریخ
سواران صلح گوی جنگ رس
ریشه های سوخته ی نیرنگ برادر
قابیل زادگان زخم خورده ی سمی
مسافران خوش خیال کاروان بی جرس
مشتریان دروغ و نیرنگ و تلافی
غریبگان زمین پرست دنیا مست
تشنگان تشویش کودکان بی کس
گرگان در کمین گل بانوی بی همنفس
عجوزگان شب پرست شیطان هوس
اری همه اینانند ادم و ادم
رفت و امد پی گیر هستی و نیستی
خوبان مطرود و بدان فریاد رس
و زمین می گردد و زمان می خواند
اواز ممتد ادمکان زاییده ی هوس
وای بر دنیا زده هایی که به نام اسلام به بارگاه و پیکر صحابه ی پیامبر هم توهین کردند....
و شرم بر اون هایی که می بینند و باز هم فکر میکنند همزیستی با شیاطین حی و حاظر براشون هم دین داره هم دنیا....که چه بسا هیچ کدوم رو نخواهد داشت
وای به ساکتینی که اگر یک بنای تاریخی ترک بر می داشت اسمون و زمین رو به هم می دوختن از کمپین و امضا و اعتصاب ولی امروز روزهاست که دم نمی زنند به ترس اینکه شاید از کلاس و پزشون چیزی کم شه....
نبش قبر حجر بن عدی داغ ننگیست بر پیشانی معتقدین به پلورالیسم و اخلاق محوری بی دین که هم کیشانشون این حادثه رو رقم زدند....
قصد من فریب خودم نیست
اما ایینه فریبم میدهد بی مهابا...
در هر نظر ...
من ادمم