اندوه راز تنهایی شب
می نشیند بر دل ماه
بدین سان هر سحر جرات هم اغوشی خورشید را
بر ستاره های دل پاره پاره اش
می فشاند بر سر ما
تا بخواند شعر سفر
تا بگوید اشنایی نیست تنها ره عشق......