اواز ماه

ادبی

اواز ماه

ادبی

شب و فردا

یک قدم مانده به گیسو

یک قدم مانده به رویا

به پیچیدن مدهوش اقاقی

در طواف سپیده دم بانو

یک قدم مانده به شب

یک قدم مانده به شب بو

کودکی می بینی در همین نزدیکی

شبنم اشکش می نشیند بر گل دست

سردی دستش

کو چراغی ؟ کو؟!!

درد پاهایش

بی طبیب و بی دارو

یک قدم مانده به گرما

یک قدم مانده به بستر

به تاباندن شیرینی یک خواب

با دل انگیزی ابریشم رویا

کودکی می بینی در همین نزدیکی

دردش اما دور

دور از این کهنه اسیران، بی غم فردا

یک قدم مانده به شب

صد قدم مانده به کودک

صد قدم مانده به درد

صد قدم مانده به درک

کودکی می بینی در همین نزدیکی

دور و بی فردا....

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد