می رسم از گونه ی دشت جنون
به لب جاده ی عشقی رام
چه صورت زشتی دارد احساس
من کوه یخم
کس نداند در دلم چه اتش ها نهفته
مسافر قطبی
دودست خیره و گرز تلافی
دریوزه ی لمسی هرز
به بهانه ی باد شمال و هزار راه و بی راه نگفته
می برد مرا تا احیای رویاها
اب می شوم من از من
جاری میشوم از ورای یک حادثه
سیل دل اب شده و رنگ و روی رفته
نمایش ننگین گرگی در لباس یک میش
اب می شوم من از من